loading...
***حرف هایی برای گفتن***
مینا آزادی بازدید : 17 پنجشنبه 21 شهریور 1392 نظرات (0)

ماءالشعیر به دلیل داشتن ویتامین های گروه B و اسید آمینه برای پوست و مو بسیار مفید است و خواص درمانی بسیاری برای خانم های باردار و شیرده دارد و تا حدودی در افزایش ضریب هوشی مؤثر است. ویتامین ها گروه B محلول در آب هستند و به راحتی وارد فاز آبی ماءالشعیر در حین جوشش می شوند که در سنتز میانجی های عصبی نقش مهمی دارند، باعث رفع استرس و بسیاری از اختلالات عصبی دیگر می شوند.

ماءالشعیر در رفع خستگی اعصاب، مؤثر است و به دفع سنگ های کلیوی کمک می کند. ماءالشعیر در تأمین آب و الکترولیت های بدن مؤثر است، همچنین ماءالشعیر از استحصال دانه های جو به دست می آید و علاوه بر جو از آب رازک و سایر افزودنی های مجاز خوراکی در آن به کار می رود.


مینا آزادی بازدید : 22 پنجشنبه 21 شهریور 1392 نظرات (0)

نمیدونم چه مواد شیمیایی داره قطرات بارون !
به محض رسیدن به زمین اکثر تاکسی ها تبدیل به تاکسی دربست میشوند
 
 میگم تا حالا دقت کردین تو خونه یه سری وسایل هست
که همیشه همه جا میبینیشون ؟ اما خدا اون روز رو نیاره که بهشون احتیاج پیدا کنی !
یعنی کلا از چرخه هستی محو میشن !
 

 اینکه پدر پولداری نداری مقصر نیستی

ولی اگه پدر زن و پدر شوهر پولدار پیدا نکنی خودت مقصری !
 
 
آهای حسود ، دیگه نمی خوام کور بشی !
گناه داری
از خدا میخوام دو تا چشم اضافه بهِت بده که بیشتر بسوزی


بچگیا تفریحمون این بود که وقتی جوراب می پوشیدیم
و پامو روی فرش می کشیدیم و به یه نفر دیگه دست میزدیم تا جرقه بزنه !

خواننده شدن دیگه مثل سابق صدا نمیخواد
فقط یه پدر و مادر میخواد که آدم باهاشون قهر کنه …

 
تا حالا دقت کردین اگه تو مترو الکی شروع به دویدن بکنید
ملت هم همینطوری دنبالتون میدوند…..!

مینا آزادی بازدید : 18 پنجشنبه 21 شهریور 1392 نظرات (0)

غضنفر یتیم خونه میزنه.

.

.

.

روز اول جلسه اولیا و مربیان میذاره


===========================================

کمبود محبت شدید:

نون هم نشدیم یکی از روی زمین ورداره بوسمون کنه

===========================================

من همش گفـته بودم شکـل تو پیدا نمیشه

هـیچ کسی مثـال تو خوشـگـل وزیبـا نمیشه

میدونـی چـرا میگـم که توتـکی مثال ماه

سرکاری, مثل تو اُسکلی پیدا نمیشه

=======================================

مینا آزادی بازدید : 20 پنجشنبه 21 شهریور 1392 نظرات (0)

به سلامتی اونایی که تنهاییشون شَرَف داره . . !



دست به صورتم نزن !
می ترسم بیفتد . . .
نقاب خندانی که بر چهره دارم! و بعد . . .
سیل اشک هایم تو را با خود ببرد . . .
و باز من بمانم و تنهایی . . .
.
.
.
آدما نباس دوست پیدا کنن
چون وقتی میرن
وقتی دیگه نمیشه بهشون زنگ بزنی
وقتی نمیتونی درد و دل کنی
یا حتی باهاشون شوخی کنی و بخندی
و همه دوستی خلاصه میشه تو عکسهات و خاطراتت
هی بغض تو گلوت گیر میکنه
خفه ات میکنه
آدما باس همیشه تنها بمونن…!

مینا آزادی بازدید : 21 چهارشنبه 20 شهریور 1392 نظرات (0)

میان ماندن و نماندن

فاصله تنها یک حرف ساده بود

از قول من

به باران بی امان بگو :

دل اگر دل باشد ،

آب از آسیاب علاقه اش نمی افتد

.
.
.

میدونی چرا میگن” دلت دریا باشه”
وقتی یه سنگو تو دریا میندازی
فقط برای چند ثانیه اونو متلاتم میکنه
وبرای همیشه محو میشه
ولی اون سنگ تا ابد ته دل دریا موندگاره
و سعی می کنم مثل دریا باشم
فراموش کنم سنگی که به دلم زدن
با اینکه سنگینی شونو برای همیشه روی سینه ام حس می کنم.

مینا آزادی بازدید : 25 چهارشنبه 20 شهریور 1392 نظرات (0)


شنیدم گفت مش‌باقر به الیاس

که شصت درصد گران شد نرخ اجناس

بکن آن نرخ قبلی را فراموش

تورم را بگیر اینک به آغوش

تورم آن چنان خردت نماید

که بدبختی ز‌چشمانت در‌آید

نبینی گوشت دیگر در خیالت

دل سنگ آب می‌گردد به حالت

اگر خواهد دلت چند قطره روغن

گذر باید کنی از چشم سوزن

مینا آزادی بازدید : 22 چهارشنبه 20 شهریور 1392 نظرات (0)

بوی عطر عشقت

نه دیگر محال است تو را از دست بدهم ، قید همه را به خاطر تو میزنم
قلبم را تا ابد به تو میدهم ، تو تنها مال منی ، این را به همه نشان میدهم!
مگر میشود بی تو بود ، آنگاه که تویی تنها بهانه برای بودنم!
وقتی که بودنم بسته به بودن تو است ، این لحظه هم منتظر آمدن تو است ، لحظه ای که بوی عطر تو می آید از آنجایی که میبینمت تا آنجایی که به انتظارت نشسته ام
چیزی دیگر نمانده تا رسیدن به آرزوها ، تا رسیدن به تویی که همیشه آرزوی زندگی ام بوده ای
هر که می آید به سراغم ، سراغ تو را از آن میگیرم ، هر که مرا نگاه میکند ، با نگاهم به دنبال تو میگردم …
و من چگونه به دیگران بگویم عاشق کسی دیگرم ، تنها دلیل زنده بودنم کسی است که همیشه بهانه ایست برای دلخوشی هایم…
خیالت راحت از اینکه هیچگاه تنهایت نمیگذارم ، دلهره ای نداشته باش از اینکه اینجا تو را جا بگذارم ، که غیر از این خودم جا میمانم و دنیا تمام میشود ، همه اینها تبدیل به یک قصه ی بی فرجام میشود!
ای تو که با نگاهت میتابی بر من و قلبم جوانه میزند ، و آن لحظه حرفهای عاشقانه میزند ، و این من و این احساسات من ، برای تویی که همیشه میمانی در دلم !
نه دیگر محال است تو را از یاد ببرم ، همه را فراموش میکنم و تو را با خود میبرم ،
تا هم خودت و هم یادت همیشه با من باشند، تا اگر لحظه ای در کنارم نبودی با یادت زنده باشم
ای تو که با احساساتم دیوانه میشوی ، تو هم اینجاست که هم احساس با من میشوی ، و آخر هم دلت با دلم و خودت با خودم  همه با هم یکی میشویم!


.
.
.
.

مینا آزادی بازدید : 23 چهارشنبه 20 شهریور 1392 نظرات (0)

همـہ چیـزش פֿـآصــہ
لبخنـבش
تیپش
رفـتارش
اפֿــلاقـش
اפــساسـاتـش
בوسـت בاشتـنش؛
مـפֿـاطب نبوבہ ڪـہ פֿـآصـ باشـہ
פֿـاص بوבه ڪـہ مـפֿـاطب شـבه
.
.
.
ببین گوش کن :
فرقی نمیکنه من و تو متولد کدوم برج سالیم ،
مهم اینه که اگه تو نباشی من همیشه برج زهرمارم . . .
.
.
.
کنارم که هستی
زمان هم مثل من دستپاچه میشود
عقربه ها دوتا یکی میپرند
اما همین که میروی
تاوان دستپاچگی های ساعت را هم من باید بدهم
جانم را میگیرند ثانیه های
بی تو…

مینا آزادی بازدید : 23 چهارشنبه 20 شهریور 1392 نظرات (0)

برس زدن زیاد منجر به ریزش بیشتر موها می‌گردد. بیشتر مردم روزی ۱۰۰ –۵۰ تار مو از دست می‌دهند.

به گزارش افکارنیوز، داشتن موهایی سالم این روزها برای بسیاری از مردم تبدیل به یک آرزو شده است و بسیاری برای آن به دنبال دارو یا شامپوهای گران قیمت می روند، در این میان راه هایی برای داشتن موهای زیبا وجود دارند که شاید هزینه یا ضرر اندکی دارند اما کمتر شناخته شده هستند.

خوردن ماهی و غلات برای داشتن موهای سالم :

برای داشتن موهایی با استحکام و سالم، ماهی و غلات مصرف کنید. پروتئین‌ و چربی امگا ۳ در بهبودی موی سر به شما کمک می‌کند. سبزیجات و هویج نیز به این موضوع کمک می‌کند. مراقب رژیم‌هایی که منجر به کم شدن سریع وزن می‌گردد و باعث می‌شود عناصر ضروری به بدنتان نرسد، منجر به نازک‌ شدن یا حتی ریزش مو می‌گردد.

درخشندگی موهای خود را با شستشوی آن با آب ولرم حفظ کنید :

آب خیلی داغ منجر به از بین رفتن چربی حفاظتی موها که با عث حفظ نرمی و انعطاف آنهاست می‌شود. البته این بدان معنی نیست که شما مجبورید موهای خود را با آب سرد بشویید بلکه به جای آن از آب ولرم استفاده کنید. و پوست سر خود را حین شامپو کردن به آرامی ماساژ دهید.

آسیب انتهای موهایتان را با پروتئین ترمیم کنید :

اگر شما مرتب از وسایل حرارتی برای حالت دادن به موهایتان استفاده می‌کنید یا به موهای خود را رنگ، دکلره یا فر می‌کنید لایه خارجی محافظ موهای خود را دچار آسیب می‌کنید و این منجر به وز شدن انتهای موها می‌شود. در این موارد باید از محصولات محافظ موها که حاوی پروتئین هستند که به داخل مو نفوذ کرده و خلل و فرج موها را به صورت موقت می‌بندد. این مواد تا شامپو کردن بعدی موها در موها باقی می‌ماند و بنابراین شما مجبور به استفاده منظم از آنها هستند.

مینا آزادی بازدید : 253 چهارشنبه 20 شهریور 1392 نظرات (0)
سرنوشت کیهانی شما


فروردین+ فروردین = پیوندی آتشین
فروردین+اردیبهشت = پیوندی کاملا عشقی
فروردین+خرداد = خوش دل و امیدوار
فروردین+تیر = اختلاف فراوان
فروردین+مرداد = شدید
فروردین+شهریور = سرد و گرم
فروردین+مهر = کمی غیر ممکن
فروردین+آبان = خیلی با حرارت
فروردین+آذر = پر از ماجرا جویی
فروردین+دی = هیجانات فراوان
فروردین+بهمن = شگفت انگیز
فروردین+اسفند = توام با مشکلات

 

اردیبهشت+فروردین = پر شور و هیجان
اردیبهشت+ اردیبهشت = خیلی مناسب
اردیبهشت+خرداد = پیوندی نا موفق
اردیبهشت+تیر = اتحادی عمیق
اردیبهشت+مرداد = کاملا دوست داشتنی
اردیبهشت+شهریور = تشریک مساعی زیاد
اردیبهشت+مهر = جسمانی و شهوانی
اردیبهشت+آبان = آرام و آهن ربایی
اردیبهشت+آذر =بسیار ناهموار
اردیبهشت+دی = کمی هولناک
اردیبهشت+بهمن = خیلی قوی
اردیبهشت+اسفند = توام با جذابیت

مینا آزادی بازدید : 20 چهارشنبه 20 شهریور 1392 نظرات (0)

صبح: تو رخت خواب…..

9 صبح: یکم وول میخوره یه لنگه از پاشو از زیر پتو میده بیرون کفش های مارک دارش هنوز پاشه از پارتی دیشب اومده زحمت در آوردنشم نکشیده….

۱۰ صبح: مامان در و باز میکنه میبینه پسرش خوابه(الهی مادر فدات شه بچه ام تا صبح خونه دوستش کارای پایان نامه اش رو میدیده گناه داره صداش نکنم یکم دیگه بخوابه!)(اه اه حالم به هم خورد23)

۱۱ صبح: از جا میپره سمت دستشویی………….(اگه نه که باز خوابه)

۱۲ صبح یا ظهر: موبایلشو میبینه ۹۹ تا میس کال ۱۹۹ تا اس ام اس سرش گیج میره سونیا - رزا- سارا-بهناز -نازی-ژیلا- الناز- بیتا و………اقدس و شوکت هم آخریاشن اوه باز زنگ میخوره؟ سایلنت بهترین راه حله!
میشه یه ساعت دیگه هم خوابید!

۱ ظهر: مامان اومد دم در باز خوابه؟ پسر گلم بابک جان بیدار شو مادر لنگه ظهر پاشو ضعف می کنیا! خوشگلم مامانت قوربونه ابروهای شمشیریت بره ….بابک جاااااان عللللللللللللی (پتو رو میکشه)….ا…مامان!! بزار بخوابم پاشو دیگه پرتش میکنه

۲ ظهر: ماماااااااااااااان …..ناهار (چه لوس...اییییییییییی23)

۳ ظهر: مامااااان جورابام کو؟ (پسرا همیشه شلختن051435)

مینا آزادی بازدید : 18 چهارشنبه 20 شهریور 1392 نظرات (0)

فانتزیم اینه 1 شب، فقط 1 شب تا صبح بشینم پای نت
مامانم 675 بار نیاد بگه چی کار میکنی
(اگه مشغول درس خوندم باشم 1 دفم بیدار نمیشه ها)

 

 یکی از فانتزیام اینه که:
یه کیف دستی مردونه پیدا کنم که توش پر از تراول و چک باشه به ارزش 5/6میلیارد
منم روحیه انسان دوستیم گل کنه بگردم صاحبشو پیدا کنم بعد یارو از امانت داری من خوشش بیاد و بگه بیا دختر منو بگیر منم در کمال ناباوری قبول کنم
میگی چقدر بی جنبم نه عزیز من
اون موقع که کیفو پیدا کردم نخواستم که پولو خرج کنم ولی اون موقع که دخترشو گرفتم خیلی راحت پولارو خرج میکنم
مثل اینکه میگن هلو بپر تو گلو
بعله بعله یه همچمین آدم باهوشیم من

 یکی از فانتزیام اینه که
با مخاطب خاصم دعوام بشه بعد اون منو هل بده و سرم بخوره گوشه میز و ضربه مغزی بشم بمیرم و مخاطب خاصم رو ببرن زندان
بعدش ولی دم ( مادرم ) رضایت ندن و بگن باید حتما قصاص بشه
و در یک سپیده دم سرد درحالی که مخاطب خاصم یه شلوار گا گلی بپوشیده با قدم های لزان بره روی چهارپایه و موقعی که مامورمیخواد طناب رو بندازه گردنش یه صدایی از دور داد بزنه نه! ننننننه!
بعد ببینن که مامانم بیاد پیشونی مخاطب خواصم رو ببوسه و طناب رو بندازه گردنش و بگه بوئینگ من که رفت......
رو کنه به مخاطب خاصم وبگه تو هم برو به جهنم و سپس چهارپایه رو هل بده و با یک نوای غم انگیز دوربین سایه مخاطب خاصم رو که داره بالای طناب دار میلرزه نشون بده و سپس آرام وآرام بره رو به آسمون
سنگ دل هم خودتونین
 

مینا آزادی بازدید : 83 چهارشنبه 20 شهریور 1392 نظرات (0)

  مکان خوابگاه:نوبت کیه چایی دم کنه
    بچه ها:کی چایی میخوره تو این گرما؟
    وقتی من با لیوان چایی میام تو اتاق
    بچه ها:نمیدونی چهار نفریم یه لیوان چایی دم کردی بیشعور؟

 

♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ جوک دانشجویی ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

 

    تازه میفهمم موفق باشید استاد آخر برگه امتحانی جواب همون
    خسته نباشید هاییه که وسط درس دادنش میگفتیم

 

♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ جوک دانشجویی ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

 

    یه بار تو ورق امتحانم انقدر چرت و پرت نوشتم به جرم توهین به شعور
    استاد به کمیته انضباطی دانشگاه معرفی شدم

 

♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ جوک دانشجویی ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

مینا آزادی بازدید : 24 چهارشنبه 20 شهریور 1392 نظرات (0)

 
شنبه

می گویم : استادمان گفته دانشجویی که پست الکترونیکی نداشته باشد دانشجو نیست.
می گوید : استادتان غلط کرده ؛ مگر ما دانشجو نبودیم ؟!
می گویم : پدر جان ! شما که تا سیکل بیشتر درس نخواندید ؛ در ثانی من دو ماه است که تمرین ننوشتم !
می گوید : اولا سیکل آن زمان معادل دکترای الان است ، دوما پس این دو ماه چه غلطی می کردی ؟!
می گویم : هیچ ! فقط استادمان تمرین ها را برای دانشجو ها می فرستد ، من هم که دانشجو نیستم !



یک شنبه

پس از مدت ها جروبحث بالاخره پدر جان رضایت داده تا برای من کامپیوتر بخرد !
می گویم : گفتید روی دستگاه مودم هم نصب کنند؟!
می گوید : مودم دیگر چه جانوری است ؟!
می گویم : همان جانوری که پست الکترونیکی دارد !
می گوید : آها !!


ی گوید : ساکت باش دارم اخبار بیست و سی را گوش می دهم !

مینا آزادی بازدید : 17 چهارشنبه 20 شهریور 1392 نظرات (0)

تا حالا دقت کردین وقتی یه چیزی رو می خواین پیدا کنین عمرا پیدا نمی شه

ولی خیلی چیزای دیگه ای که یه عالمه قبل گم کرده بودین رو پیدا می کنین


 

تا حالا دقت کردی وقتی سرت درد می کنه
همه صداها چند برابر بلندترن و حتی صدای پای مورچه رو هم می شنوی


 

تا حالا دقت کردین وقتی تو تخت دراز می کشید اما خوابتون نمیاد
ساعت ها با هم سر صدای تیک تاک کل میندازن


 

تا حالا دقت کردین تا آدم شارژ نداره هی واسش اس میاد و هی ملت میس می ندازن و اینا
ولی وقتی آدم شارژ داره حتی به یکیم که اس می ده اون جوابشو نمی ده؟

مینا آزادی بازدید : 19 چهارشنبه 20 شهریور 1392 نظرات (0)
هنگام عبور از خیابان

خانم ها

سمت راست را نگاه می كنند.
سمت چپ را نگاه می كنند.
از خیابان رد می شوند.

آقایان

سمت راست را نگاه می كنند، ماشین می آید .
فاصله ماشین با خودشان را با چشم اندازه می گیرند و چون همگی راننده های قابلی هستند با سرعت وارد خیابان می شوند .
راننده به شدت ترمز می كند.
مرتیكه مگه كوری؟ (راننده می گوید)
در حالی كه از روی میله های وسط خیابان می پرد می گوید: كور خودتی گاری چی!
بدون اینكه سمت چپ را نگاه كند می دود آن سمت خیابان.
هنوز هم صدای بوق ماشین هایی كه به خاطر این آقا ترمز كرده اند به گوش می رسد.


هنگام رانندگی

مینا آزادی بازدید : 29 چهارشنبه 20 شهریور 1392 نظرات (0)



I love my NAME when u say it

I love my HEART when u love it

I love my LIFE when u are in it

چشامو وقتی تو بهشون نگاه میکنی دوست دارم،

اسممو وقتی دوست دارم که تو صداش میکنی،

قلبمو وقتی دوست دارم که تو دوسش داشته باشی،

زندگیم رو وقتی دوست دارم که تو توش هستی . . .

*

*

*

The words are easy when the language is LOVE

See !

I love the y

i love the o

i love the u

put them together

وقتی زبانمون زبان عشق باشه کلمات خیلی ساده میشن!

نگاه کن؛

من Y رو دوست دارم

من O رو دوست دارم

من U رو دوست دارم!

حالا اینارو بزار کنار هم . . .

 

*

*

*

مینا آزادی بازدید : 18 چهارشنبه 20 شهریور 1392 نظرات (0)


1- امروز به داداشم می گم: کلاغه برام خبر آورده که سیگار می زنی
داداشم می گه: تو چی می زنی که می تونی با پرنده ها صحبت کنی؟!

 

2- ملت Love می ترکونَن، ما از این پلاستیک حبابدارا

 

3- از نظر هندوانه تمام انسان ها چاقوکش هستند

 

4- گرمای کانون خانواده داره ما رو به آتیش می کشه! بابا جون برو بیرون یکم دور بزن ما به فنا رفتیم به این برکت

 

5- اونایی که می گن ما از اون آدماش نیستیم، دقیقا از همون آدماشن!

 

6- تو جاده شمال داشتیم می رفتیم، یه دفعه یه گاو پرید وسط جاده منم محکم زدم رو ترمز و خیلی شاکی شدم
شروع کردم به بوق زدن، دیدم همینجوری وایساده وسط جاده عین بز داره منو نیگا می کنه، یعنی درگیر جذبه ش شده بوم
اومدم پیاده شم دیدم گاوه یه نگا به من کرد، یه نگات به تابلوی محل عبور حیوانات، بعد یه سری به نشونه افسوس تکون داد و رفت!

 

7- دیشب شوهرخالم رفته بود پمپ بنزین، بنزین بزنه، انقد صف طولانی بوده یادش رفته تو صفه، وقتی راه باز شده خوشحال از اینکه از ترافیک فرار کرده گازشو گرفته رفته!

 

8- سرم شکسته بود رفتم دکتر، دکتره می گه بخیه بزنم؟
گفتم پَـنَـه پَــ دوتا کوک بزن می رم خونه می دم مامانم با چرخ خیاطی بدوزه!

مینا آزادی بازدید : 23 چهارشنبه 20 شهریور 1392 نظرات (1)

ترســو بودی ،
جاده خیانت را برایت تنگ و تاریک و ترسناک کرده ام
امـــا . . .
چه شجـــاع شده ای . . .
.
.
.
۲۰ میدهم ، شاید هم ۲۱ . . !
خیانت را در لباس عشق بازی کردن هنر میخواهد  ،
که تو باهنری . . !
.
.
.
هى لعنتى!
بیا باهم بازى کنیم:
تو پاکت های خالی سیگارم را بشمار،
من هم،
“شماره غریبه هاى توى گوشى أت را”
.
.
.
کاش ماه ،
همیشه پشت ابر بماند
نمی خواهم بدانم ،
شب مهتاب ،
بی من چه می کنی . . .
.
.
.

مینا آزادی بازدید : 18 چهارشنبه 20 شهریور 1392 نظرات (0)

ﺩﯾـﺪﻩ ﺍﯼ ﺷــﯿﺸــﻪ ﻫـﺎﯼ ﺍﺗـﻮﻣﺒــﯿﻞ ﺭﺍ ﻭﻗـﺘـﯽ ﺿﺮﺑــﻪ ﺍﯼ ﻣــﯽ ﺧـﻮﺭﻧـﺪ ﻭ ﻣـﯽ ﺷـﮑﻨـﻨـﺪ !؟
ﺩﯾــﺪﻩ ﺍﯼ ﺷـﯿﺸــﻪ ﺧــﺮﺩ ﻣــﯽ ﺷــﻮﺩ
ﻭﻟــﯽ ﺍﺯ ﻫــﻢ ﻧﻤــﯽ ﭘﺎﺷــﺪ !؟
ﺍﯾـــﻦ ﺭﻭﺯﻫـــﺎ ﻫﻤـــﺎﻥ ﺷــﯿﺸــﻪ ﺍﻡ ؛
ﺧــﺮﺩ ﻭ ﺗــﮑـﻪ ﺗــﮑــﻪ ،
ﺍﺯ ﻫــﻢ ﻧـﻤـــﯽ ﭘــﺎﺷـﻢ ﻭﻟـــﯽ ﺷــﮑـﺴﺘـــﻪ ﺍﻡ . . .
.
.
.
حــال و روز زنــدگــی مـن را ،
وقـتــی نبـاشـی یــک کـلمه تــوصیــف می کنــد
الـفـــاتحه…
.
.
.
گاهی بی صدا نگاهت میکنم …
مرا ببخش برای این نگاه های پنهانی ،
شاید اگر بغضم فرو نشیند
صدایت کنم …
.
.
.

مینا آزادی بازدید : 17 سه شنبه 19 شهریور 1392 نظرات (0)

 

آش نخورده و دهن سوخته
در زمان‌های‌ دور، مردی در بازارچه شهر حجره ای داشت و پارچه می فروخت . شاگرد او پسر خوب و مودبی بود ولیکن کمی خجالتی بود.
مرد تاجر همسری کدبانو داشت که دستپخت خوبی داشت و آش های خوشمزه او دهان هر کسی را  آب می انداخت.

روزی مرد بیمار شد و نتوانست به دکانش برود. شاگرد در دکان را باز کرده بود و جلوی آنرا آب و جاروب کرده بود ولی هر چه منتظر ماند از تاجر خبری نشد.

قبل از ظهر به او خبر رسید که حال تاجر خوب نیست و باید دنبال دکتر برود.پسرک در دکان را بست و دنبال دکتر رفت . دکتر به منزل تاجر رفت و او را معاینه کرد و برایش دارو نوشت .

پسر بیرون رفت و دارو را خرید وقتی به خانه برگشت ، دیگر ظهر شده بود. پسرک خواست دارو را بدهد و برود ، ولی همسر تاجر خیلی اصرار کرد و او را برای ناهار به خانه آورد.

همسر تاجر برای ناهار آش پخته بود سفره را انداختند و کاسه های آش را گذاشتند . تاجر برای شستن دستهایش به حیاط رفت و همسرش به آشپزخانه برگشت تا قاشق ها را بیاورد.

پسرک خیلی خجالت می کشید و فکر کرد تا بهانه ای بیاورد و ناهار را آنجا نخورد . فکر کرد بهتر است بگوید دندانش درد می کند. دستش را روی دهانش گذاشت.

تاجر به اتاق برگشت و دید پسرک دستش را جلوی دهانش گذاشته به او گفت : دهانت سوخت؟ حالا چرا اینقدر عجله کردی ، صبر می کردی تا آش سرد شود آن وقت می خوردی ؟

زن تاجر که با قاشق ها از راه رسیده بود به تاجر گفت : این چه حرفی است که می زنی ؟ آش نخورده و دهان سوخته ؟ من که تازه قاشق ها را آوردم.تاجر تازه متوجه شد که چه اشتباهی کرده است.

مینا آزادی بازدید : 18 سه شنبه 19 شهریور 1392 نظرات (0)

روزی روزگاری درسرزمینی دهقانی و شکارچی باهم همسایه بودند.
شکارچی سگی داشت که هر بار از خانه شکارچی فرار میکرد و به مزرعه و آغل دهقان میرفت و خسارتهای زیادی به بار می آورد.
هر مرتبه دهقان به منزل شکارچی میرفت و شکایت از خسارت هائی که سگ او به وی وارد آورده میکرد.
هر بار نیز شکارچی با عذر خواهی قول میداد که جلوی سگش را بگیرد و نگذارد دیگر به مزرعه وی برود.
مرتبه بعد که همین حادثه اتفاق افتاد ، دهقان که دیگه از تکرار حوادث خسته شده بود ، بجای اینکه پیش همسایه اش برود و شکایت کند ، سراغ قاضی محل رفت تا از طریق قانون شکایت کند.
در محل قاضی هوشمندی داشتند
دهقان برای قاضی ماجرا را تعریف کرد.
قاضی به وی گفت من میتوانم حکم صادر کنم و همسایه را مجبور کنم و با زور تمام خسارت وارد آمده به شما پرداخت کند.
ولی این حکم دو نکته منفی دارد.
یکی احتمال اینکه  که باز هم این اتفاق بیفتد هست،
دیگر اینکه همسایه ات با شما بد شده برای خودت یک دشمن ساخته ای.
آیا میخواهی در خانه ای زندگی کنی که دشمنت در کنار شما و همسایه شما باشد؟
راه دیگری هم هست
اگر حرف هائی را که به شما میزنم اجرا کنی احتمال وقوع حادثه جدید خیلی کمتر و در حین حال از همسایه ات بجای دشمن یک دوست و همیار ساخته ای.
وی گفت اگر اینطور است حرف شما را قبول میکنم و به مزرعه خویش رفت و دوتا از قشنگترین بره های خودش را از آغلش بر داشت و به خانه شکارچی رفت. دهقان در زد، شکارچی در را باز کرد و با قیافه عبوسی به وی گفت دیگه سگ من چکار کرده؟
دهقان در جواب، به شکارچی گفت من آمدم از شما تشکر کنم که لطف کردید و سعی کردید جلوی سگ تان را بگیرید که به مزرعه من نیاید.

بخاطر اینکه من چندین مرتبه مزاحم شما شده ام دوتا بره به عنوان هدیه برای فرزندان شما آوردم.
شکارچی قیافه اش باز شد و شروع به خنده کرد و گفت نه شما باید ببخشید که سگ من به مزرعه شما آمده.
با هم خداحافظی کردند وقتی داشت به مزرعه اش برمی گشت صدای شادی و خوشحالی فرزندان وی را از گرفتن هدیه ای که به آنها داده بود را می شنید.
دهقان روز بعد دید همسایه اش خانه کوچکی برای سگش درست کرده که دیگه نتواند به مزرعه وی برود.
چند روز بعد شکارچی به خانه دهقان آمد و دوتا بز کوهی که تازه شکار کرده بود را به عوض هدیه ای که به وی داده بود داد و با صورتی خندان گفت چقدر فرزندانش خوشحالند وچقدر از بازی با آن بره ها میبرند و اگر کاری در مزرعه دارد با کمال میل به وی کمک خواهد کرد.

مینا آزادی بازدید : 13 سه شنبه 19 شهریور 1392 نظرات (0)

وقتی که نوجوان بودم یک شب با پدرم در صف خرید بلیط سیرک ایستاده بودیم. جلوی ما یک خانواده پرجمعیت ایستاده بود و به نظر می رسید وضع مالی خوبی نداشته باشند.

شش بچه مودب که همگی زیر دوازده سال سن داشتند و لباس هایی کهنه و در عین حال تمیز پوشیده بودند دوتا دوتا پشت پدر و مادرشان دست همدیگر را گرفته بودند و با هیجان زیادی در مورد برنامه ها و شعبده بازی هایی که قرار بود ببینند صحبت می کردند ؛ مادر نیز بازوی شوهرش را گرفته بود و با عشق به او لبخند می زد. وقتی به باجه بلیط فروشی رسیدند متصدی باجه از پدر خانواده پرسید : چند عدد بلیط می خواهید ؟ پدر خانواده جواب داد : لطفا شش بلیط برای بچه ها و دو بلیط برای بزرگسالان. متصدی باجه قیمت بلیط ها را اعلام کرد ؛ پدر به باجه نزدیکتر شد و به آرامی از فروشنده بلیط پرسید : ببخشید ، گفتید چه قدر ؟! متصدی باجه دوباره قیمت بلیط ها را تکرار کرد. ناگهان رنگ صورت مرد تغییر کرد و نگاهی به همسرش انداخت ، بچه ها هنوز متوجه موضوع نشده بودند و همچنان سرگرم صحبت درباره برنامه های سیرک بودند. معلوم بود که مرد پول کافی نداشت و نمیدانست چه بکند و به بچه هایی که با آن علاقه پشت او ایستاده بودند چه بگوید.

پدرم که متوجه ماجرا شده بود دست در جیبش برد و یک اسکناس بیست دلاری بیرون آورد و روی زمین انداخت سپس خم شد و پول را از زمین برداشت و به شانه مرد زد و گفت : ببخشید آقا ، این پول از جیب شما افتاد ! مرد که متوجه موضوع شده بود ، همانطور که اشک در حدقه چشمش لق لق میزد گفت : متشکرم آقا.

مرد شریفی بود ولی در آن لحظه برای اینکه پیش بچه ها شرمنده نشود کمک پدرم را قبول کرد …
بعد از اینکه بچه ها به همراه پدر و مادرشان داخل سیرک شدند ، من و پدرم آهسته از صف خارج شدیم و به طرف خانه برگشتیم و من در دلم به داشتن چنین پدری افتخار کردم و آن زیباترین سیرکی بود که به عمرم رفته بودم و فهمیدم که انسان باید ثروتمند زندگی کند تا آنکه ثروتمند بمیرد !!!

مینا آزادی بازدید : 16 دوشنبه 18 شهریور 1392 نظرات (0)

اینها ۱۰ چیزی هستند که قبل از اینکه خیلی دیر شود باید یاد بگیرید:

قبل از اینکه چیزی بفهمید، به خودتان می‌آیید و می‌پرسید، «چطور اینقدر زود دیر شد؟» پس برای فکر کردن به زندگیتان وقت بگذارید. وقت بگذارید تا بفهمید واقعاً چه می‌خواهید و به چه چیزهایی نیاز دارید. برای ریسک کردن وقت بگذارید. برای عشق ورزیدن، خندیدن، گریه کردن، یاد گرفتن و بخشیدن وقت بگذارید. زندگی کوتاهتر از آن است که معمولاً به نظر می‌رسد.


این لحظه، زندگی شماست!

زندگی شما بین لحظاتی که به دنیا می‌آیید و می‌میرید نیست. زندگی شما بین الان و نفس بعدی است. زمان حال – همین حالا و همین جا – تنها چیزی است که زندگی به شما داده است. پس از هر لحظه استفاده کامل ببرید و با مهربانی و در آرامش زندگی کنید، بدون ترس و پشیمانی. و با هر چه که دارید، بهترینی که می‌توانید را انجام دهید؛ چون این تنها چیزی است که می‌توانید از کسی انتظار داشته باشید، ازجمله خودتان.

زندگی طولانی نیست!

 این زندگی شماست و باید برای آن بجنگید. برای آنچه درست است بجنگید. برای اعتقاداتتان بجنگید. برای چیزهایی که برایتان اهمیت دارد، برای کسانی که دوستشان دارید بجنگید و هیچوقت فراموش نکنید که به آنها بگویید که چقدر برایتان مهم هستند. بفهمید که انسان خوش‌شانسی هستید چون هنوز فرصت دارید. پس یک لحظه مکث کرده و فکر کنید. هر کاری که لازم است انجام دهید را از همین امروز شروع کنید. فردا دیر است.

 
فداکاری‌هایی که امروز می‌کنید، در آینده برایتان سودآور خواهد بود!

مینا آزادی بازدید : 13 دوشنبه 18 شهریور 1392 نظرات (1)

عطر


۱. عطر را در فضای بین سینه‌ها استفاده نکنید چون باعث بروز جوش و بثورات پوستی در این نواحی می‌شود.

 

2. هرگز عطر را به ناحیه زیر بغل نزنید زیرا اثر ضدعرق و خوشبوکننده ندارد و وقتی با عرق ترکیب می‌شود، بوی بدی تولید می‌کند.

 

3. در طول روز می‌توانید عطر را روی مچ دست‌ها، مفاصل پاها و بالای شکم خود استفاده کنید. بهتر است عطر را روی پشت گردن بزنید. این دو توصیه برای اجتناب از واکنش بین پرتوهای ماورای‌بنفش و عطر است چون ترکیب این دو ایجاد حساسیت می‌کند و به پوست آسیب می‌رساند.

 

4. عطر را روی لباس‌های روشن نزنید زیرا ایجاد لکه می‌کند (مخصوصاً عطرهای رنگی) .

 

5. اگر عطری تازه خریده‌اید، نمونه آن را اواخر عصر امتحان کنید زیرا قدرت بویایی در این زمان از روز زیاد است. در شروع استفاده از عطر تازه، ابتدا آن را روی ناحیه کوچکی از پوست بزنید زیرا اگر حساسیت داشته باشید، درگیری شما کمتر می‌شود. اگر بعد از یک ساعت واکنشی نبود، می‌توانید از عطر استفاده کنید.

مینا آزادی بازدید : 18 دوشنبه 18 شهریور 1392 نظرات (0)

 
راههای تمیز کردن نقره:

اگر انگشتر نقره شما به هر دلیل مثلأ مجاورت با مایع سفید کننده ( وایتکس) سیاه شد ناراحت نباشید آن را مدتی داخل آب نمک غلیظ بیندازید سپس چند دقیقه آن را روی فرش که پرزدار است محکم بکشید می بینید که مثل اول سفید می شود.اگر گردنبند یا انگشتر نقره ای شما کدر شده است باید آنها را مدتی در آب لیمو بگذارید و سپس با آب گرم بشویید و بعد با یک تکه پارچه جیر آنها را جلا دهید.راه دیگر برای پاک کردن نقره جات این است که یک ظرف به حجمی که بتوان نقره ها را درون آن قرار داد تهیه کنید و مقداری سرکه در آن بریزید روی شعله گاز تا بجوشد و بعد آب بکشید و خشک کنید.

برای پاک کردن طلا و جواهرات باید:
الف: مقداری مایع ظرفشویی در آب بریزید و روی اجاق گرم کنید و وسایل طلایی را درون آب قرار دهید و با مسواک برس بزنید و سپس با آب داغ بشویید و خشک کنید و با جیر جلا دهید.

ب: پودر صابون را درون آب داغ بریزید و چند قطره آمونیاک به آن اضافه کنید و برس نرم لطیفی به آن بزنید و آن را با آب نیم گرم خوب بشویید و خشک کنید و سپس در الکل فرو برید و بشویید تا هیچ چروکی باقی نماند.

ج: مقداری خمیر دندان را به همراه یک مسواک روی جواهرات مالش دهید و سپس طلاها را کاملأ شسته و خشک کنید.

د: با مقداری آبلیمو و کمی مایع ظرفشویی طلاهای خود را جلا دهید.

ه: راه آخر این است که طلاها را در الکل ۹۰ درجه بخیسانید و مدت دو تا سه ساعت رها کنید با پارچه پشمی آن را خشک و براق کنید.

مینا آزادی بازدید : 11 دوشنبه 18 شهریور 1392 نظرات (1)

 1- خواندن فکر شما (خیلی جالبه) http://www.fal.maghsad.com

 2- این سن بدنتوم را محاسبه میکنه در نوع خودش جالبه: http://www.biological-age.com/

 3- این سایته میگه که توی زندگی گذشتتون کی بودید: http://www.thebigview.com/

 4- سایت بسیار بسیار بسیاااااااار فوق العاده افکت عکس! اصلا رو دستش نیس: http://www.photofunia.com/

 5- اینم برای دوستان هری پاتر باز هرچی میخواید بنویسید به زبون مارها براتون ترجمه میکنه: http://www.theparselmouth.com/

 6- عکس یه زن و مرد را بدید و عکس بچشونو تحویل بگیرید یا مثلا عکس خودتون با بازیگرا:دی http://www.makemebabies.com/start-here.php

 7- یه آدمک بکشید و بعد ببینید چی میشه! http://www.drawastickman.com/

مینا آزادی بازدید : 18 دوشنبه 18 شهریور 1392 نظرات (0)

خواندن این مطالب ارزشمند را از دست ندهید

 

اصولی که باید در هنگام بیان مثبت رعایت شود:

۱- ذهن همیشه به طرف آنچه می‌اندیشیم حرکت می‌کند، پس اگر بیان شما اینگونه باشد که « من مریض نیستم» نتایج دلخواه شما عایدتان نخواهد شد.

۲- با گفتن و نوشتن یک بیان مثبت می‌توان تاثیر آن را دو چندان کرد چون بدین ترتیب حواس فیزیکی بیشتری درگیر شده و تاثیر عمیق‌تری می‌گذارد.

۳- تکرار این جملات لازم و مهم است. برای بازسازی نظام عقایدی که بیست سال مدافع آن بوده‌ایم مسلما به پافشاری و اصرار نیاز است.

 

الگوهای رفتار:

ضمیر ناهشیار مسئول بخش بزرگی از پیامدها و سبب همه تکرارها در زندگی انسان است. ما بر اساس برنامه‌های ثبت شده در ضمیر ناهشیار خود عمل می‌کنیم. در هر مرحله‌ای که باشید می‌توانید به آنچه می‌خواهید دست یابید و هدف ما از این کتاب ن‍یز بیان چگونگی انجام این عمل است.اما همین جا باید یک نکته را برای خود مشخص کنیم که هر وقت تصمیم به تغییر بگیریم با مقاومت روبرو می‌شویم بعبارت دیگر کمربندها را محکم ببندید.

 

شکل‌گیری الگوهای رفتاری:

مینا آزادی بازدید : 13 دوشنبه 18 شهریور 1392 نظرات (0)

وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات از بدافزار جدید که حریم شخصی کاربران و دستگاه های مختلف کشور را هدف قرار می دهد خبر داد و گفت: این بدافزار با حروف لاتین ‘mahdi’ بصورت ورد و پاورپوینت دارای محتوای به زبان فارسی است که با بازشدن آن عملیات تخریبی و جاسوسی خود را آغاز می کند.

 

به گزارش سیمافان ، ‘رضا تقی پور’ در حاشیه دیدارهای مردمی رییس جمهوری و اعضای هیات دولت در شهر ری گفت: با توجه به اینکه روز به روز به حجم اطلاعات دستگاه های اجرایی و مردم در پایگاه های اینترنتی و رایانه ها افزایش می یابد، دشمنان نسبت به این اطلاعات طمع کرده و به دنبال جمع آوری اطلاعات مورد نیاز هستند.

 

وی ادامه داد: آنها بدافزارهایی به شیوه هایی مختلف به منظور کسب اطلاعات بصورت فایل های ورود و شیوه های مختلف به کاربرانی در کشورمان ارسال می کنند.


وی ادامه داد: آنها با کسب اطلاعاتی که از جمله از نرم افزارهای کاربران شخصی و دستگاه های اجرایی کسب می کنند به دنبال جمع آوری اطلاعات و جمع بندی آنها به منظور تخریب اطلاعات، ایجاد اخلال در یک دستگاه و در مجموع ایجاد نارضایتی در علاقه مندان و استفاده کنندگان از فضای فناوری های اطلاعاتی هستند.

تعداد صفحات : 13

درباره ما
Profile Pic
حالا که مجبورم با ساز زندگی برقصم ، قشنگ میرقصم...... هرگاه در اوج قدرت بودی به حباب فکر کن..... زندگی مثه تاب بازیه، اگه تند برم سرم گیج میره و اگه آروم برم حوصلم سر میره........... بین من و دیگران چیزی نیست جز دیوارهایی که خودم ساختم......... اینجا مهم نیست چه باشی ، مهم آن است از تو چه بگویند . . . با “هیچ کس نبودن” بهتراست از حضور اشتباه درکنار کسی بودن . . . انسان پدیده ای غریب است : به فتح هیمالیا می رود به کشف اقیانوس آرام دست میابد ، به ماه و مریخ سفر می کند تنها یک سرزمین است که هرگز تلاش نمی کند آن را کشف کند و آن دنیای درونی وجود خود است . . .
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    مطالب وبلاگ چه موضوعاتی باشد؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 386
  • کل نظرات : 34
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 8
  • آی پی امروز : 14
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 65
  • باردید دیروز : 3
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 75
  • بازدید ماه : 92
  • بازدید سال : 309
  • بازدید کلی : 14,405